موضوعات وبسایت : ورزشی
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

معجون برای لاغری ران

معجون برای لاغری ران

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 14 اسفند 1400 ساعت 12:58

1920 b612f4ff-68f6-439d-8ed0-a48ab2a7ef9a.gif 1924 blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=whiteblank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white مامانیshaylin98

سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/07/11

تعداد پست: 1458

عنوان

13867 بازدید | 60 پست

چیکار کنم لاغر بشه جدیدا خیلی بد شده راه میرم زشته معلوم میشه ????? ورزشی رژیمی راه حلی چیزی دارید ب منم بگید تو لو خدا ?????

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فاطمه۷۴۷۰

عضویت: 1397/08/23

تعداد پست: 628

راه حل برعکسشم بگین خوشبحالت من هیچی ندارم مث مداد ?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white dokhi_bahari1379

عضویت: 1397/07/03

تعداد پست: 1562

خوبه ک..من چاقی پایین تنه رو بیشتر میپسندم

دوست عزیزم واسه حاجت دلم صلوات میفرستی?...خیلی گناه دارم?...ممنونتم رفیق❤

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white nilofar1372

عضویت: 1397/01/16

تعداد پست: 4776

پیدا کردی به منم بگو 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

8daa7eb5-78c2-4951-8529-47b2aae28e90.jpg

حرررراج استثنایی خرید باکس

تخفیف ۵۰% شال و روسری

فرصت کلیک تا ۳آذر

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white almas5

عضویت: 1396/12/17

تعداد پست: 8510

فقط و فقط پیاده روی تند باورت نمیشه من چجور لاغر کردم با پیاده روی 

و اما در عالم رازیست ک جز به بهای خون فاش نگردد 

1922 blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=whiteblank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white شاهکارم

عضویت: 1397/06/18

تعداد پست: 13079

منم عین کتاب

تمام آرزوهایم با نتپیدن قلبت بر باد رفت...  

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white خودم0_0هسدم0_0

عضویت: 1397/03/19

تعداد پست: 6615

راه حل برعکسشم بگین خوشبحالت من هیچی ندارم مث مداد ?

این مصیبت هایی ک الان داریم                      بخاطر اون دعاهاییه ک باید به ده نفر ارسال میکردیم و نکردیم  

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white nilofar1372

عضویت: 1397/01/16

تعداد پست: 4776

راه حل برعکسشم بگین خوشبحالت من هیچی ندارم مث مداد ?

بخور چاق میشی این که کاری نداره

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white نینیدونه

عضویت: 1396/10/21

تعداد پست: 17468

کنار دیوار ایستاده و ماتحت را بر دیوار میکوبانید

من حلیم رو با دارچین میخورم شما دوست داری با نمک بخور یا با شکر بخور. ?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white nilofar1372

عضویت: 1397/01/16

تعداد پست: 4776

فقط و فقط پیاده روی تند باورت نمیشه من چجور لاغر کردم با پیاده روی 

اخه من بچه کوچیک دارم ۷ ماهشه با مامانم میخاییم بریم پیاده روی نمیدونم اونو چیکارش کنم 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

1911 blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=whiteblank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white almas5

عضویت: 1396/12/17

تعداد پست: 8510

اخه من بچه کوچیک دارم ۷ ماهشه با مامانم میخاییم بریم پیاده روی نمیدونم اونو چیکارش کنم 

بده مامانت نگهش داره خودت برو پیاده روی ?

و اما در عالم رازیست ک جز به بهای خون فاش نگردد 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فاطمه۷۴۷۰

عضویت: 1397/08/23

تعداد پست: 628

?? الان مد شده همه میرن چربی میزنن ب .... شون بیا بریم ?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white fandoug

عضویت: 1397/05/10

تعداد پست: 2006

وای مشکل منم هست

میخوام مداد باشم

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فاطمه۷۴۷۰

عضویت: 1397/08/23

تعداد پست: 628

بخور چاق میشی این که کاری نداره

هر جا میره جز ما تحت با اونجا قهره ?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white خودم0_0هسدم0_0

عضویت: 1397/03/19

تعداد پست: 6615

?? الان مد شده همه میرن چربی میزنن ب .... شون بیا بریم ?

پول داری ب منم بده برم یه چن سی سی بزنم?

این مصیبت هایی ک الان داریم                      بخاطر اون دعاهاییه ک باید به ده نفر ارسال میکردیم و نکردیم  

1826 blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=whiteblank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white almas5

عضویت: 1396/12/17

تعداد پست: 8510

?? الان مد شده همه میرن چربی میزنن ب .... شون بیا بریم ?

این چربیا مدت داره ؟ یا دائمیه؟

و اما در عالم رازیست ک جز به بهای خون فاش نگردد 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white fandoug

عضویت: 1397/05/10

تعداد پست: 2006

هر جا میره جز ما تحت با اونجا قهره ?

مال منم همش ماتحت جذب میکنه???

کمرم یه وجبه

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فاطمه۷۴۷۰

عضویت: 1397/08/23

تعداد پست: 628

وای مشکل منم هست میخوام مداد باشم

نه بابا خوب نیست الان هیکل کیم کارداشیانی مده ?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فاطمه۷۴۷۰

عضویت: 1397/08/23

تعداد پست: 628

این چربیا مدت داره ؟ یا دائمیه؟

چربی خودته دیگه گمون نکنم بره اگه لاغر نشی 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white almas5

عضویت: 1396/12/17

تعداد پست: 8510

کنار دیوار ایستاده و ماتحت را بر دیوار میکوبانید    

واااای اینو مجرد بودیم ی مدت دخترای فامیل باب کرده بودن ?

و اما در عالم رازیست ک جز به بهای خون فاش نگردد 

1918 blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=white در حال شمارش افراد آنلاین

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

داغ ترین های تاپیک های امروز

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر