ورزش 24
varzesh24.fileon.ir

قبر زرتشت

نویسنده : شیما علیزاده | زمان انتشار : 24 آبان 1400 ساعت 14:33

اشوزرتشت در چه سنی به پیامبری برگزیده شد؟

موبد اردشیر خورشیدیان

در 00:00 1397/05/31 9,463 6

اشوزرتشت در سن بیست سالگی به کوه اشیدرنه ( کوه سبلان )، پناه می‌برد و دور از هیاهو به مدت ده سال تمام، فکر کرده و می‌اندیشید و در اسرار طبیعت غور کرده، با خدای خود راز و نیاز می‌کند و در سن سی سالگی به پیامبری برگزیده می‌شود.

زرتشتیان چون به بقای روح و فروهر نیاکان خود باور دارند، پس از مرگ، علاقه زیادی به اینکه به سر مزار درگذشته بروند و شیون و زاری کنند، را ندارند، بنابراین برای زرتشتیان، اصولا مهم نبوده که اشوزرتشت در کجا دفن شده است.

بنا به مدارک و باور دینی ما زرتشتیان، پیامبر ما از اوان کودکی نزد فردی به نام « برزین » به فراگیری علوم زمانه پرداخت و با تفکر و تامل به باورهای پدران خود شک کرد، و رسم‌ها و باورهای آنان را جابرانه تشخیص داد و زیر سوال برد، و سال‌ها می‌اندیشید که چگونه می‌تواند این نارسایی‌ها را برطرف کند، و حتی در علم پزشکی نیز کم و بیش آگاهی‌هایی به دست آورده بود. تا اینکه پیامبر ما در سن بیست سالگی به کوه اطراف زندگی خود یعنی کوه اشیدرنه )

( oshidarene که بیشتر آن را کوه سبلان می‌دانند، پناه می‌برد و دور از هیاهو به مدت ده سال تمام، فکر کرده و می‌اندیشید و در اسرار طبیعت غور کرده، با خدای خود راز و نیاز می‌کند و در سن سی سالگی به پیامبری برگزیده می‌شود، سپس با انرژی تمام از کوه پایین آمده و به میان خانواده و مردم خود می‌آید ( یسنا هات 28-بند7 ) و کوشش می‌کند دین خود را به مردم بشناساند.

نخستین کسی که دین او را می پذیرد، پسر عموی او میدیوماه می‌باشد ( گاتها هات 51 – بند19 ) و سپس گروهی از خانواده او دین وی را می‌پذیرند، تا اینکه پس از مدتی می‌بیند که در شهر خودش، بسیاری از قدرتمندان ( که منافع خود را با آموزش‌های او در خطر دیده ) با او دشمنی می‌کنند، و وی توانایی گسترش دین بهی را ندارد و نمی‌تواند پیروان زیادی جمع نماید ( یسنا هات 46 – بند 1 )

 اشوزرتشت به همراه تعدادی از پیروان خود به سوی شرق هجرت می‌نماید و خود را به « سرزمین بلخ » می‌رساند که تحت فرماندهی پادشاهی به نام ویشتاسب یا گشتاسب شاه بوده است وی‌ به دربار این پادشاه می‌رود و او و درباریانش را به دین خود دعوت می‌کند، گشتاسب شاه که خود مرد فاضلی بود، از دانشمندان دربار دعوت می‌کند که در حضور وی با اشوزرتشت جلسات بحث تشکیل دهند، اشوزرتشت اصول دین خود یعنی دین مزدیسنی ( مزداپرستی ) را توضیح می‌دهد و آنها سخنان اشوزرتشت را می شنوند و سوالات بسیاری مطرح می‌نمایند که همگی را پیامبر، پاسخ می‌دهد و بالاخره پس از چندین جلسه بحث و گفتگو همه حاضرین به درست بودن دین مزدیسنی پی برده و دین اشوزرتشت را می‌پذیرند.

گشتاسب پادشاه، آتوسا زن او و شهبانوی ایران، اسفندیار و پشوتن فرزندان گشتاسب، جاماسب و فره‌شوشتر دو برادر دانشمند و وزرای دربار پادشاه و به تدریج بیشتر مردم شهر بلخ دین زرتشت را می‌پذیرند، اشوزرتشت در این هنگام 42 سال داشته است.

آرام، آرام و به تدریج دین زرتشت در سرزمین ایران و کشورهای همجوار پیروانی پیدا می‌نماید، تا اینکه، در سن هفتاد و هفت سالگی، اشوزرتشت در حالی که در آتشکده بلخ با تعدادی از پیروانش مشغول نیایش بوده است، توسط فردی تورانی به نام « تور براتور » به شهادت می‌رسد و هفتاد و دوتن از یاران زرتشت نیز در این میان به شهادت می‌رسند.

آرامگاه اشوزرتشت در کجا واقع شده است ؟

تاریخ درگذشت اشوزرتشت روز خیرایزد و دی ماه برابر با پنجم ماه دی می‌باشد، زرتشتیان چون به بقای روح و فروهر نیاکان خود باور دارند، اصولا پس از مرگ، علاقه زیادی به اینکه به سر مزار درگذشته بروند و شیون و زاری کنند، را ندارند، بنابراین برای زرتشتیان، مهم نبوده که اشوزرتشت در کجا دفن شده و همواره روح او را در کنار خود احساس می‌کنند و از روح و فروهر پاک اشوزرتشت برای پیشرفت کارهایشان کمک می‌خواهند و به دنبال محل آرامگاه اشوزرتشت نیستند.

ولی بنا بر اثبات بیشتر دانشمندان، آرامگاه اشوزرتشت، در استان بلخ افغانستان و در شهر مزار شریف می‌باشد. همان جاییکه بنا بر باور مذهب شیعه ( بیشتر مردم شهر مزار شریف را شیعیان تشکیل می‌دهد )، آنجا مقبره حضرت علی می‌باشد، در حالیکه مقبره حضرت علی در عراق واقع است و از نظر تاریخی هرگز حضرت علی به افغانستان گذر نکرده است، و مزار شریف به خاطر این گفته‌اند که مردم می‌دانستند که یک مزار شریفی در شهرشان وجود دارد که برای حفظ آن بایستی یک نام مقدس و سپنتایی به آن بدهند.

نام قدیم شهر مزار شریف هم بلخ بوده و نام این استان هم اکنون هم بلخ است  و در اوستا بسیار آمده که بلخ محل پادشاهی شاه گشتاسب بوده که اشوزرتشت دین خود را ارایه و تبلیغ می‌کرده است، و در این شهر به شهادت رسیده است.

از این نوع کارها در ایران زیاد است، مانند لقب تخت سلیمان که به مقبره کوروش بزرگ داده‌اند یا نقش رستم یا تخت جمشید و غیره، که بتوانند این مکان‌ها را به خاطر احترام این افراد، از حمله دشمنان در امان دارند، که خوشبختانه موفق هم شده اند.